زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم برای رونق اقتصادی بررسی نحوه مخارج و درآمد دولت و اثرات آنها بر روی تولید ملی است. وابستگی درآمدهای کشور به درآمدهای نفتی به دلیل نوسانات قیمت و مقدار فروش آن، دولت را در رسیدن به اهداف حاکمیتی با بحران مواجه مینماید. هدف ازاین مقاله بررسی اثرات مخارج دولت در بخشهای مختلف از جمله حوزه سلامت و درآمدهای دولت برروی تولید ملی کشور میباشد.
روش کار: برای اثبات مدل از تابع تقاضای کل «جان مینارد کینز» در چهار حالت استفاده شد. در حالت اول دولت دخالتی در اقتصاد ندارد و هیچگونه هزینه ای اعم از عمومی، اجتماعی و اقتصادی نکند و درآمدی را از مردم به عنوان مالیات دریافت نکند. در حالت دوم با دخالت دولت (به اندازه ای که مالیات دریافت میکند، هزینه نماید) و اثراتی که در کشور خواهد داشت. حالت سوم سیاستی با دخالت دولت فقط از طریق هزینه می باشد و حالت چهارم سیاستی با دخالت دولت فقط از طریق درآمدهای مالیاتی است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد اعمال سیاست مالی انبساطی وسیاست مالی انقباضی (همزمان) بهتر از عدم اعمال آن میباشد. بطوری که اثرات همزمان دریافت مالیات و انجام هزینه توسط دولت برروی تولید ملی مثبت است. دولت برای انجام وظایفحاکمیتی خود با مخارج بهداشتی و درمانی، آموزشی، باز توزیع مجدد درآمدها و ارتقاء شاخصهای حاکمیتی نیازمند منابع مالی با ثبات و مطمئن و اعمال سیاست مالی مناسب میباشد.
نتیجه گیری: تجربه کشورهای توسعه یافته نشان داده است که ایجاد زیرساخت توسط دولت برای ورود بخش خصوصی به انجام سرمایه گذاری در تولید، ایجاد انگیزه میکند. داشتن بودجه ریزی قوی وکارآمد با منابع مالی مطمئن لازمه موفقیت دولت در اداره کشور میباشد. با توجه به نیاز کشور برای رشد وتوسعه در تمامی زمینه ها بخصوص درآموزش و بهداشت ضرورت دخالت دولت در ایران برای انجام هزینه های ضروری امری اجتناب ناپذیر است. تغییر در مالیاتها و هزینه های دولت درآمد ملی را متأثر و حتی تغییرات همزمان درمالیات وهزینه های دولت به یک میزان نیز نه تنها یکدیگر را خنثی نمیکنند، بلکه حداقل به اندازه هزینه های دولت بیشتر بر روی تولید ملی تاثیرگذار خواهد بود.