محمد نریمانی، سپیده محمودزاده، سجاد بشرپور،
دوره ۹، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این مطالعه، مقایسه واکنشپذیری به استرس، راهبردهای مقابلهای و سبک های زندگی در افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال بی خوابی بود.
روش کار: روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال بی خوابی بود که در نیمه دوم سال ۹۵ به مراکز روانپزشکی و روانشناسی شهر گنبد کاووس مراجعه کرده و اختلال بی خوابی آنها توسط روانپزشک یا روانشناس تشخیص داده شده بود. تعداد۳۰ نفر از این جامعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند، تعداد ۳۰ نفر نیز از جامعه افراد عادی با همین روش به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. دو گروه از نظر متغیرهای سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تاهل تا حد امکان همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شاخص شدت بی خوابی (ISI)، واکنش پذیری به استرس ادراک شده (PSRS)، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر و سبک های زندگی (LSQ) استفاده شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین واکنش پذیری به استرس و تمام زیرمولفه های آن در دو گروه مبتلا و غیرمبتلا تفاوت معناداری وجود دارد. به این صورت که گروه بیمار نسبت به گروه سالم واکنش پذیری به استرس بالاتری دارند. راهبرد مقابله ای غالب گروه سالم، راهبرد مساله مدار و اجتنابی و راهبرد مقابله ای غالب گروه بیمار راهبرد هیجان مدار بود و در مقایسه سبکهای زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد که بیانگر سبک زندگی بهترگروه افراد سالم نسبت به گروه افراد مبتلا به اختلال بی خوابی بود.
نتیجهگیری: می توان اینطور نتیجه گیری کرد که افراد مبتلا به اختلال بی خوابی نسبت به افراد غیرمبتلا واکنش پذیری به استرس بالاتری دارند، بیشتر از راهبرد مقابله ای هیجان مدار استفاده می کنند و در مولفه های سبک زندگی نمره کمتری می گیرند. از آنجایی که پاتوفیزیولوژی بی خوابی را میتوان یک وضعیت برانگیختگی سایکوفیزیولوژیک در نظر گرفت، لذا واکنش پذیری به استرس بالا، با فعالیت بیشتر محورهیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال میتواند منجر به افزایش بی خوابی میشود. مقابله هیجان مدار نیز با مهار پاسخ های هیجانی و برانگیختگی فیزیولوژیایی در جهت کاهش فشار روانی منجر به برانگیختگی شده و بی خوابی به دنبال دارد. سبک های زندگی نیز میتواند با تحت تاثیر قراردادن ساز و کارهای زیستشناختی منجر به اختلال بی خوابی شوند.