[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
فرایند کارشناسی مقالات::
بانک ها و نمایه ها::
فرم نظرسنجی::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
پایگاه مرتبط

دانشگاه علوم پزشکی اردبیل

مجله دانشگاه علوم پزشکی

..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴۸ نتیجه برای آموزش

قاسم ابوطالبی، نازیلا وثوقی، اعظم سجادی، اسماعیل محمد ن‍ژاد، محمد اکبری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه آموزش بالینی نیمی از زمان برنامه آموزشی دانشجویان پرستاری را شکل می‏دهد، بخش بسیار مهم وتاثیرگذاری درآموزش پرستاری می‏باشد. یکی از نکات بسیار مهم در آموزش بالینی ارتقاء کیفیت آن است که مستلزم بررسی مستمر وضعیت موجود، شناخت نقاط قوت و اصلاح نقاط ضعف است. در این راستا این پژوهش با هدف تعیین وضعیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهراردبیل انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی می‏باشد که در آن پرسشنامه‏ای در ۵ حیطه اهداف و برنامه آموزشی، عملکرد مربی، تعامل دانشجو با پرسنل و بیمار، امکانات و تجهیزات محیط بالینی و سیستم ارزشیابی توسط ۹۰ نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در دوره روزانه و شبانه دانشگاه تکمیل گردید. داده‏ها با استفاده از نرم‏افزارSPSS و آزمون‏های آماری توصیفی و تحلیلی تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: از دیدگاه واحدهای پژوهش، وضعیت آموزش بالینی در حیطه‏های عملکرد مربیان، اهداف و برنامه‏های آموزشی در حد خوب و در حیطه‏های امکانات محیط بالینی، تعامل دانشجو با پرسنل و سیستم ارزشیابی در حد متوسط بود. همچنین تجزیه تحلیل داده‏ها نشان داد بین دوره تحصیلی، بومی یا غیر بومی بودن، ترم تحصیلی ،اقامت داشتن یا نداشتن در خوابگاه با وضعیت آموزش بالینی ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیجه‏گیری: نظربه اینکه کیفیت محیط آموزشی در فرایند یاددهی و یادگیری به شدت موثر می باشد لازم است در خصوص ارتقاء امکانات و تجهیزات محیط بالینی،آموزشی تر نمودن محیط های بالینی، توجیه پرسنل بخشها و طراحی سیستم ارزشیابی مناسب تمهیدات لازم اتخاذ گردد..
هاشم حشمتی، زهره رهائی، سید محمد مهدی هزاوه ای، آنیتا دهنادی، اکبر حسن زاده،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: سالک یک بیماری انگلی است که گسترش آن در تمام قاره‏های جهان به جز استرالیا گزارش شده است و بیشترین میزان وقوع آن در ایران و عربستان مشاهده می‏شود. مدل بزنف یکی از کاملترین مدل‏های ترکیبی جهت مطالعه و شناسایی رفتار و ایجاد رفتارهای جدید در جامعه است. با توجه به آندمیک بودن بیماری سالک در شهر یزد و نقش مهم رابطین بهداشتی در آموزش خانواده‏ها، این پژوهش با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتار آموزشی رابطین در این زمینه بر اساس مدل بزنف طراحی و اجرا شد. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلیه رابطین (۶۰ نفر) مراکز بهداشتی درمانی مناطق آندمیک سالک در شهر یزد و پایگاههای بهداشتی تحت پوشش این مراکز به روش سرشماری انتخاب شده وپرسشنامه‏ای را که بر اساس مدل بزنف تنظیم شده بود، تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده‏ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: رفتار آموزشی رابطین در سطح مطلوبی قرار نداشت. تأثیرگذارترین افراد برای اقدام آموزشی رابطین کارکنان بهداشتی بود ند. رفتار رابطین با نگرش، قصد و عوامل قادرکننده همبستگی مستقیم معنادار داشت. بین نگرش با آگاهی، قصد و عوامل قادرکننده نیز ارتباط مستقیم وجود داشت. نتیجه گیری: دادن آگاهی به رابطین به تنهایی نمی‏تواند رفتار آموزشی در آنها ایجاد کند، بلکه باید با آموزش مؤثر و فراهم‏کردن نگرش به عمل و عوامل قادرکننده برای کارکنان بهداشتی و به تبع آنها رابطین، رابطین بهداشتی را برای آموزش به جامعه توانمندتر ساخت.
ریحانه ایوان بقاء، مهر ناز مشعوفی، میر محمد حسینی آهق، زهرا وکیلی، مریم محمودی کلی، فریده شهریور،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: کم‏خونی ناشی از فقر آهن یکی از شایع‏ترین کمبودهای تغذیه‏ای در سراسر جهان و از عمده‏ترین مسائل بهداشت همگانی در کشورهای توسعه‏یافته و در حال توسعه بویژه در میان کودکان و زنان است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر خلخال در مورد کم‏خونی فقر آهن انجام شده است. روش کار: این مطالعه بصورت نیمه تجربی‏- مداخله‏ای، بر روی ۶۰۰ نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر خلخال در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه ۳۰۰ نفر) انجام شد. ابزار گردآوری داده‏ها، پرسشنامه‏ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و سئوالات سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد بود، که قبل و ۸ هفته بعد از مداخله (آموزش بصورت سخنرانی، بحث و توزیع پمفلت در مورد کم‏خونی فقر آهن) توسط دانش آموزان تکمیل و سپس دو گروه (نتایج پیش آزمون و پس آزمون) با هم مقایسه شدند. داده‏ها با استفاده از نرم‏افزار آماریSPSS ۱۱,۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‏ها: نتایج مطالعه اختلاف آماری معنی‏داری بین نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در دو گروه بعد از مداخله نشان نداد. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که شغل و تحصیلات پدر جزو عوامل پیشگویی‏کننده بودند. نتیجه‏گیری: بر اساس یافته‏های این پژوهش، اجرای برنامه آموزشی بلند مدت و استفاده از روش‏های مختلف آموزش بهداشت بخصوص آموزش‏های رسانه‏ای، برای ارتقاء آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در ارتباط با آنمی فقر آهن پیشنهاد می‏شود.
فاطمه رحیمی، داود شجاعی زاده، حجت زراعتی، مهدی اکبریان،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‏های دهان و دندان منجر به از دست‏رفتن دندان‏ها می‏شوند، شرایطی که ظاهر، کیفیت زندگی، تغذیه و در نهایت رشد و نمو کودکان را تحت تاثیر قرار می‏دهد. سلامت دهان و دندان می‏تواند عملکرد کودکان را در مدرسه و موفقیت‏شان را در آینده تحت تاثیر قرار دهد، بطوری‏که بیش از ۵۰ میلیون ساعت در مدرسه، هر ساله به دلیل مشکلات مربوط به سلامت دهان و دندان از دست می‏رود. هدف از این مطالعه بررسی اثر آموزش بهداشت بر مراقبت‏های دهان و دندان بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بود. روش کار: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) ۱۲۵ نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی به طریق تصادفی طبقه‏ای انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مشاهده عملکرد مسواک‏زدن بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی در دو مرحله قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی صورت گرفت. یافته‏ها: نتایج نشان داد افزایش ادراکات فردی از طریق آموزش گروهی و خودآموزی در بروز و بهبود رفتار پیشگیری‏کننده از بیماری‏های دهان و دندان موثر می‏باشد. این مطالعه، افزایش سطح عملکرد مسواک‏زدن دانش‏آموزان جامعه مورد پژوهش را در اثر آموزش بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی نشان داد (۰۰۱/۰>P). نتیجه‏گیری: با توجه به نتایج حاصل، الگوی اعتقاد بهداشتی می‏تواند در افزایش مراقبت‏های دهان و دندان با تکیه بر ابعاد ادراکات فردی در جامعه مفید باشد. استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب در هنگام آموزش مشارکتی و فراهم‏نمودن تجارب یادگیری چند حسی به صورت انفرادی (بر اساس توانایی‏های شخصی) در آموزش دانش‏آموزان پیشنهاد می‏شود.


محمد ماذنی، یوسف حمیدزاده اربابی، علی نعمتی، مهرناز مشعوفی، رضا مهدوی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از بیماری‏های دوره بزرگسالی ریشه در تغذیه زمان کودکی دارند و بخش عمده‏ای از الگوها و عادات غذائی انسان‏ها در کودکی شکل می‏گیرد. بکارگیری راهکارهایی مانند آموزش بهداشت برای بهبود الگوی تغذیه‏ای و ارتقای سطح سلامت مادران در صدر اولویت‏های بهداشت تغذیه‏ای قرار دارد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر روش‏های آموزش کارکنان بهداشت بر آگاهی مادران از تغذیه شیرخوار و تغییرات آنتروپومتریک شیرخواران آنان انتخاب و اجرا گردید. روش کار: این طرح یک مطالعه شبه تجربی بود. در این طرح، تاثیر آموزش حضوری و غیرحضوری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه پژوهشی ما مادران دارای شیرخوار زیر ۶ ماه بود. در این مطالعه، تعداد ۳۰۳ نفر از ۱۶ مرکز بهداشتی بصورت تصادفی ساده بعنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‏ها یک پرسش‏نامه معلم‏ساخته بود. یافته‏های این تحقیق در نرم افزار SPSS و با آمار توصیفی- تحلیلی آنالیز گردید. یافته‏ها: نتایج نشان داد که میانگین سن مادران ۸/۵ ±۹/۲۶ بود، حدود ۱۰% مادران شاغل بوده و ۷۵% فقط از شیرخودشان برای تغذیه نوزاد استفاده می کردند. اختلاف معنی‏داری بین سطح دانش تغذیه مادران در مورد تغذیه کودکان قبل و بعد از آموزش تغذیه مشاهده شد (۰۵/۰p<). بین روش‏های آموزش و سطح آگاهی بعد از آموزش تفاوت معنی‏داری وجود داشت (۰۵/۰p<). اختلاف آماری معنی‏داری بین قد و وزن قبل و بعد از آموزش مشاهده گردید (۰۵/۰p<). نتیجه‏گیری: هر چند آموزش حضوری کارکنان از آموزش غیر حضوری موثرتر بود، ولی هر دو روش در افزایش آگاهی مادران و تغییرات آنتروپومتریک کودکان موثر بودند. لذا باید انواع آموزش‏ها ارائه گردد تا آگاهی و رفتارهای ارتقاء‏دهنده سلامت مادران افزایش یابد. اما بایستی به آموزش چهره به چهره با انگیزه و آمادگی قبلی کارکنان، بیشتر توجه شود.


محمدعلی عروجی، عبدالرحمان چرکزی، سید محمد مهدی هزاوه ای، محمد موذنی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: صدمات ناشی از حوادث جاده‏ای یکی از چالش‏های بزرگ، اما نادیده‏گرفته بهداشت عمومی است که نیازمند تمرکز کوشش‏ها برای پیشگیری موثر و پایدار می‏باشد. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد رانندگان موتور سیکلت در استفاده از کلاه ایمنی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در شهر خمین انجام گرفت. روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جمعیت مورد مطالعه ۳۸۴ نفر از رانندگان موتور سیکلت بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‏نامه محقق ساخته بر اساس سازه‏های الگوی اعتقاد بهداشتی بود که به‏صورت مصاحبه‏ای تکمیل شد و عملکرد حساسیت درک‏شده موانع و منافع درج شده و شدت درک شده با استفاده از آزمون‏های آماری سنجیده و ارتباط هر کدام از بخش‏ها با عملکرد سنجیده شد. یافته‏ها: میانگین سنی افراد شرکت‏کننده در مطالعه ۵۰/۸±۹۶/۲۸ بود که ۴۲ درصد مجرد و بقیه متاهل بودند. میانگین نمره عملکرد، شدت درک‏شده، منافع درک‏شده، موانع درک‏شده، راهنمای به عمل در افراد متاهل نسبت به افراد مجرد تفاوت معنی‏دار آماری را نشان داد (۰۵/۰(p<. میانگین نمرات حساسیت درک‏شده، موانع درک‏شده، منافع درک‏‏شده، راهنمای به عمل با میانگین نمره عملکرد ارتباط معنی‏داری داشت (۰۵/۰(p<. علت عدم استفاده از کلاه ایمنی به ترتیب عرق‏کردن، کمتر شنیده‏شدن صدا، گران بودن، سنگین‏بودن کلاه، محدودیت دید در هنگام استفاده از کلاه ایمنی بود. درصد استفاده از کلاه ایمنی در زمان بررسی ۲/۱۶ بود. ۴/۶۱ درصد از افراد مورد مطالعه آموزش و اطلاع‏رسانی، ۷/۲۲ درصد جریمه توسط پلیس ، ۹/۱۵ درصد توقف موتور سیکلت را در استفاده از کلاه ایمنی موثر دانستند. نتیجه‏گیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و تغییرنگرش نسبت به آن، طراحی مناسب کلاه ایمنی و اصلاح رفتار پلیس می‏تواند در استفاده از کلاه ایمنی موثر باشد.


محمدعلی عروجی، عباس بیات اصغری، عبدالرحمان چرکزی، جواد جواهری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری تب مالت یکی از بیماری‏های مشترک بین انسان و حیوان است که همچنان به عنوان یک مسئله مهم بهداشتی و اقتصادی مطرح می‏باشد. هماهنگی بین بخشی، مراقبت از بیماری، آموزش جامعه و آموزش کارکنان بهداشتی درمانی از راهکارهای اصلی در کنترل و پیشگیری بیماری تب مالت به شمار می‏روند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مداخلات آموزشی بر اساس الگوی پرسید، به منظور کاهش بروز بیماری تب مالت در مناطق روستائی شهرستان خمین انجام گرفت. روش کار: این مطالعه نیمه تجربی تصادفی‏شده شاهد دار بود. جمعیت مورد مطالعه ۴۰۰ نفر از مردان مناطق روستایی شهرستان خمین بودند که به‏طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش‏نامه محقق ساخته بر اساس سازه‏های الگوی پرسید بوده و مداخله آموزشی در طی سه جلسه، بصورت یکبار در هفته و به مدت ۶۰ الی ۹۰ دقیقه بر اساس سازه های مدل پرسید صورت گرفت و نمونه‏های پژوهش به مدت ۳ ماه پیگیری شدند. یافته‏ها: میانگین نمرات عوامل مستعد‏کننده (آگاهی و نگرش)، عوامل تقویت‏کننده و عوامل قادرساز در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی‏دار آماری را نشان داد (۰۵/۰(p<. بروز بیماری تب مالت از ۱۴۷ مورد در صد هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۸۵، به ۴۳ مورد در صد هزار نفر در ۹ ماهه اول سال ۱۳۸۷ رسید (۰۵/۰(p<. نتیجه‏گیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید می‏تواند در کاهش بروز تب مالت موثر باشد.


طاهره دهداری، مهدی خزلی، محمود بختیاری، مهناز نیلساز،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه آموزش تغذیه در مدارس، راهکاری مناسب برای ارتقاء سلامت دانش آموزان و ایجاد آگاهی عمومی است. هدف از این پژوهش بررسی مداخلات آموزش بهداشت در رابطه با تغذیه دانش آموزان از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۷ می‌باشد. روش تحقیق: در این مطالعه، بانکهای اطلاعاتی SID و Iranmedex بصورت نظام‌مند برای به دست آوردن عناوین و مقالات تمام متن حاوی نتایج مداخلات آموزشی مرتبط با تغذیه در دانش آموزان جستجو شدند که پس از جستجو با کلید واژگان مرتبط، تعداد ۲۳ مقاله که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد از ۲۳ مطالعه مورد بررسی، ۱۸ مطالعه باعث افزایش آگاهی شده‌اند، ۸ مطالعه تاثیر مثبتی بر نگرش افراد داشته‌اند و ۱۵ مطالعه نیز باعث بهبود رفتارهای تغذیه‌ای (عملکرد) دانش‌آموزان شده‌اند. روش‌های مشارکتی نظیر بحث گروهی و ایفای نقش و نیز روش‌های سمعی بصری نظیر فیلم و تصویر کارایی بیشتری در ارائه مطالب آموزشی مرتبط با تغذیه به دانش آموزان داشته‌اند. نتیجه گیری: بررسی مداخلات نشان می‌دهد که روش ایفای نقش در ارتقاء آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه‌ای، تاثیر بیشتری نسبت به سخنرانی دارد. همچنین روش‌های سخنرانی و بحث گروهی کارایی بیشتری نسبت به جزوه، خودآموز و کتابچه دارند. ضمنا جهت اثربخشی بیشتر مداخلات، استفاده از تئوری‌ها و الگوهای آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت نظیر الگوی مراحل تغییر، اعتقاد بهداشتی، تئوری رفتار برنامه ریزی شده، الگوی بزنف، پرسید- پروسید و دیگر الگوهای ارتقاء دهنده سبک زندگی سالم در مداخلات مربوط به تغذیه دانش آموزان توصیه می‌شود.


رضاقلی وحیدی، احمد کوشا، هادی کلانتری، جعفرصادق تبریزی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: حفظ و ارتقای سلامت و حذف اثر مخرب برخی از تعیین کننده های اجتماعی موثر بر سلامت که قدرتمندترین عوامل موثر بر سلامت شرایط اجتماعی هستند که مردم در آن زندگی و کار می کنند، مسئولیتی فردی، کشوری و حتی بین المللی است که تلاش مشترک کلیه سطوح جامعه یعنی افراد و سازمان ها را می طلبد. هدف از این مطالعه شناسایی تعیین کننده های اجتماعی سلامت و سازمان هایی تاثیر گذار بر این عوامل می‏باشد. روش کار: این مطالعه یک مطالعه اصیل می‏باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش های کیفی استفاده شده است. به این منظور پژوهشگر برای جمع آوری اطلاعات با کلید واژه «تعیین کننده اجتماعی سلامت» پایگاه های داده فارسی و با کلید واژه «Social Determinant of Health»، سایت WHO و پایگاه داده Pub med را جستجو نمود. برای شناسایی سازمانهای مرتبط، با استفاده از تکنیک دلفی در دو مرحله از متخصصین سلامت و مسئولین سازمان ها نظرخواهی گردید. یافته ها: بر اساس یافته های مطالعه ۲۵ مورد از تعیین کننده های اجتماعی سلامت شناسایی شدند که به ترتیب عوامل زیر می‏باشند: آموزش، کار و محیط کاری، غذا و کشاورزی، درآمد و فقر، مسکن، ارایه خدمات سلامت، وضعیت دموگرافیکی، آب سالم و فاضلاب، محیط، فرهنگ و سبک زندگی، شبکه حمایت اجتماعی، حمل و نقل، انزوا و محرومیت اجتماعی، اقتصاد و تجارت، رفتارهای سلامت، دولت و شهرنشینی، خدمات اجتماعی، اختلاف اجتماعی، عدالت، تکنولوژی و ارتباطات، حاشیه نشینی و وضعیت ساکنان بومی، خشونت، جرم و جنایت، زیرساخت های فیزیکی، صنعت. همچنین مشخص گردید استانداری، دانشگاه علوم پزشکی، سازمان صدا و سیما، ادارات کل آموزش و پرورش، تامین اجتماعی، حفاظت محیط زیست، جهاد کشاورزی، بازرگانی، آب و فاضلاب، تربیت بدنی، کمیته امداد، صنایع و معادن، راه و ترابری، مسکن، بهزیستی، فرماندهی نیروی انتظامی و شورای نظام پزشکی بیشترین تاثیر را بر روی سطح سلامت دارند. نتیجه گیری: اقدام بر روی تعیین کننده های اجتماعی سلامت، باید کل دولت، جامعه مدنی و جوامع محلی، تجارت و مجامع جهانی را درگیر کند. همانطور که مشخص است نظام سلامت نقش حیاتی در تغییرات دارد و می تواند حامی رویکرد تعیین کننده های اجتماعی سلامت در تمامی سطوح جامعه باشند و اینکه می تواند سایر ارگان ها را در ایجاد سیاست هایی که عدالت در سلامت را ارتقا می دهند، هدایت کند.


مژگان غفاری مقدم، مهرناز مشعوفی، افروز مردی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: واحد درسی جمعیت وتنظیم خانواده در دوره های مختلف دانشگاهی به منظور ارتقاء آگاهی ونگرش دانشجویان و افزایش قدرت تصمیم گیری آنان در زمینه باروری، بهداشت جنسی و تنظیم خانواده ارائه می‏شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش درس جمعیت وتنظیم خانواده برآگاهی و نگرش دانشجویان دختردانشگاه محقق اردبیلی نسبت به موضوعات مربوطه و تعیین نگرش آنان در مورد جنسیت مدرس این درس انجام گرفت. روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی کلیه دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی (۱۸۹نفر) بوسیله پرسشنامه محقق ساخته در قبل وبعد از آموزش واحد درسی تنظیم خانواده تحت بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده ار روشهای آماریSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ۹/۸۸ درصد دانشجویان در گروه سنی ۲۵-۲۰ سال قرار دارند؛ ۷/۱۲ درصد متاهل و۱/۲ درصد از متاهلین دارای یک فرزند بودند. نتایج مطالعه اختلاف آماری معنی داری را بین نمرات آگاهی ونگرش قبل و بعد نشان داد (۰۵/۰p<). اکثر دانشجویان دختر خواستار مدرس زن در این درس بودند. از دید دانشجویان بهترین زمان ارائه این درس سال اول تحصیل بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این بررسی ارائه آموزشهای تنظیم خانواده برای دختران با استفاده از روشهای آموزشی متنوع، مناسب و مستمر آموزشی در دانشگاهها مهمترین راه بالا بردن آگاهی و تغییر نگرش افراد و ایجاد انگیزه برای مشارکت فعال در امر تنظیم خانواده می باشد.


یوسف حمیدزاده اربابی، حامد رضاخانی مقدم، محمد تقی سواد پور، بابک نخستین، منصور حاج قهرمانی، یوسف بابایی، امین علیزاده، صادق حضرتی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: همه ساله در نقاط مختلف دنیا میلیون‏ها انسان در اثر گزش حیوانات در معرض خطر ابتلای به بیماری هاری هستند. میزان حیوان گزیدگی در استان‏های اردبیل و گلستان بیش ازسایر نقاط کشور می‏باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر تلفیق برنامه‏های آموزش بهداشت با مداخلات مرکز بهداشت بر میزان بروز حیوان گزیدگی، سطح آگاهی و رفتارهای پیشگیری کننده از هاری در روستاهای منتخب شهرستان اردبیل اجرا گردید. روش کار: در این مطالعه شبه تجربی با استفاده از روش حضوری و غیر حضوری بیش از ۵۰۰ نفر از ساکنین روستاهای منتخب مورد آموزش قرار گرفتند. مداخلات و پیگیری‏های اجرایی نیز توسط مسئولان و کارکنان مرکز بهداشت شهرستان اردبیل در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت. داده‏ها بوسیله پرسشنامه محقق ساخته در قبل و ۲ تا ۴ ماه بعد از آموزش جمع‏آوری گردید. آمار حیوان گزیدگی نیز از مرکز بهداشت شهرستان اردبیل اخذ گردید. آنالیز داده‏ها با استفاده از آزمون‏های آمار توصیفی تحلیلی (درصد فراوانی، میانگین، همبستگی و...) در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته‏ها:۷۰% شرکت کنندگان را آقایان و ۳۰% را خانم‏ها تشکیل داده بودند. آموزش بهداشت تاثیر مثبت بر آگاهی از ماهیت بیماری هاری و رفتارهای پیشگیری کننده از آن در گروه هدف داشت (۰۵/۰p<). همچنین آمار حیوان‏گزیدگی در طول مطالعه و یکسال بعد در مقایسه با چهار سال گذشته کاهش داشت. نتیجه‏گیری: تلفیق آموزش بهداشت با مداخلات و پیگیری‏های اجرایی توانست علاوه بر افزایش آگاهی و بهبود الگوهای رفتاری افراد، موجب کاهش میزان حیوان گزیدگی در سطح روستاها و به تبع آن کاهش خطر ابتلا به هاری گردد. استمرار این قبیل برنامه‏ها پیشنهاد می‏گردد.


سیامک محبی، لیلا آزادبخت، آوات فیضی، محمد حضوری، عزیز کامران، غلامرضا شریفی راد،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک از شایعترین بیماری‌ها در عصر حاضر بوده و افزایش قابل توجه موارد ابتلا و عوارض قابل توجه این بیماری، اجرای مداخلات بهداشتی را برای پیشگیری، کنترل و کاهش عوارض آن الزامی می‌نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین نیازهای آموزشی زنان مبتلا به سندرم متابولیک در مورد تغذیه سالم بر اساس الگوی ارتقای سلامت پندر انجام شد. روش کار: در این مطالعه مقطعی ۳۲۹ نفر به صورت سیستماتیک از بین مراجعین مبتلا به سندرم متابولیک مراکز پنجگانه درمان صنعت نفت اصفهان در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند. داده‌ها توسط پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه‌های الگوی ارتقای سلامت که طی مرحله‌ای جداگانه، طراحی و روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفته بود، جمع‌آوری گردید. برای تحلیل داده‌ها از آزمون T مستقل، ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نمره آگاهی تغذیه ای افراد تحت آزمون، ۰۷/۲± ۶۹/۷ بود و در حالی‌که ۷۳ درصد افراد دارای آگاهی متوسط بودند، ۲/۵ درصد دارای آگاهی ضعیف بودند. نتایج نشان داد که میانگین نمرات آگاهی، فواید درک شده، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی همسر و تعهد نسبت به اجرای برنامه در زنان شاغل به طور معنی‌داری بیش از زنان خانه‌دار بود و میانگین موانع درک‌شده در زنان شاغل کمتر از زنان خانه‌دار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، اگرچه مبتلایان به سندرم متابولیک از رژیم غذایی مناسب آگاهی خوبی دارند، اما به دلیل برخی عوامل دیگر، احساس مناسبی از وضعیت سلامتی خود ندارند. بر این اساس اجرای برنامه‌های آموزشی برای تاثیر بر عوامل موثر بر الگوی ارتقای سلامت پندر، توصیه می‌شود.


وحید عطایی مغانلو، سودابه بساک نژاد، مهناز مهرابی زاده هنرمند، رقیه عطایی مغانلو، سعید عطایی مغانلو،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: بلوغ دوره‌ای حساس است که طی آن نوجوان تغییرات سریعی را در رفتار پرخاشگرانه و تحریفات شناختی نسبت به تغییرات بدنی تجربه می‌کند. هدف این پژوهش، آزمون اثربخشی آموزش بهداشت روانی بلوغ بر پرخاشگری و ترس از تصویر تن در دانش‌آموزان پایه دوم دبیرستان‌های شهر اهواز بود. روش کار: روش پژوهش نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش‏آموزان پسر پایه دوم دبیرستان‌های شهر اهواز در سال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ بودند که از این تعداد ۳۰ نفر به‏صورت تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند و در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و کنترل، به‏صورت تصادفی جای گرفتند. گروه آزمایش ۸ جلسه آموزش دریافت نمودند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله‌ای را دریافت نکردند. پرسشنامه‌های پرخاشگری و ترس از تصویر بدنی قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. داده‌های به‌دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‏‌ها: نتایج به‌دست‏آمده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که پرخاشگری و ترس از تصویر تن گروه آزمایش به‏طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است. نتیجه‌ گیری: به نظر می‌رسد آموزش بهداشت روانی بلوغ بر کاهش پرخاشگری و ترس از تصویر تن دانش‌آموزان واقع در سن بلوغ مؤثر باشد.


خیرمحمد جدگال، ایرج ضاربان، فاطمه رخشانی، هادی علیزاده سیوکی، بهروز لطفی ماین بلاغ، الهام حاجیلو،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی ناخواسته مشکل مهم بهداشت عمومی است. یک سوم کل بارداری‏ها در دنیا ناخواسته اتفاق می‏افتد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی آموزش بهداشت با مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری‏کننده از بارداری ناخواسته در زنان چابهاری انجام شد. روش کار: این مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد بود. ۹۴ زن ۱۵ تا ۴۹ ساله شوهردار چابهار به‏روش تصادفی چند مرحله‏ای انتخاب شدند. داده‏ها بر اساس پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی پس از تایید روایی و پایایی جمع‏آوری شد، پایایی پرسشنامه آگاهی ۸۷/۰= r، پایایی پرسشنامه رفتارهای پیشگیری‏کننده ۸۵/۰= r و پایایی سازه‏های مدل اعتقاد بهداشتی ۷۸/۰=α تعیین شد. آموزش به‏صورت برگزاری دو جلسه بحث گروهی و پرسش و پاسخ و با استفاده از پاورپوینت ارائه گردید. تفاوت بین متغیرها در دو گروه، با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۹ و با آزمون‏های تی زوجی، تی مستقل، کای اسکوئر و پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس آزمون آماری کای اسکوئر بین دو گروه آزمایش و شاهد از نظر اطلاعات دموگرافیک، اختلاف معنی‏داری وجود نداشت. بعد از مداخله، در گروه مداخله نمره آگاهی، رفتار و تمامی سازه‏های مدل اعتقاد بهداشتی نمونه‏ها بطور معنی‏داری نسبت به قبل از مداخله افزایش یافت (۰۰۱/۰p<). نتیجه گیری: برنامه آموزش بهداشت طراحی شده تاثیر مثبتی بر آگاهی، سازه‏های مدل اعتقاد بهداشتی و در نهایت ارتقاء رفتارهای پیشگیری‏کننده از بارداری ناخواسته در گروه آزمایش داشت و می‏تواند نقش موثری در کاهش بارداری ناخواسته داشته باشد.


حسن شهبازی، سید سعید مظلومی محمود آباد، محمود مباشری، حسن مظفری خسروی، مسعود کریمی، عباس اسماعیلی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‏های قلبی- عروقی مهمترین علت مرگ و میر در سراسر جهان و ایران می‏باشد. با توجه به ارتباط بین بیماری‏های قلبی- عروقی و وضعیت تغذیه و از طرف دیگر گرایش و تمایل بیشتر مردم به خوردن غذا در رستوران‏ها و هتل‏ها، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش بر آگاهی و نگرش سرآشپزهای رستوران‏ها و هتل‏های شهر یزد در خصوص پیشگیری از فاکتورهای خطر بیماری‏های قلبی- عروقی طراحی و اجرا شد. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه‏ای نیمه تجربی بود. همه سرآشپزان رستوران‏ها و هتل‏های شهر یزد به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه ۳۹ نفر) تقسیم شدند. ابزار جمع‏آوری داده‏ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. پرسشنامه‏های پیش آزمون، قبل از آموزش و پرسشنامه پس آزمون، یک هفته پس از اتمام دوره آموزشی تکمیل و داده‏ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های مورد نیاز تجزیه و تحلیل شد. یافته‏ها: هر چند میانگین نمره آگاهی و نگرش قبل از آموزش بین دو گروه آزمون و کنترل اختلاف معنی‏داری نداشت، ولی یک هفته پس از آموزش، آگاهی اختلاف معنی‏دار داشته (۰۰۱/۰>p) اما نگرش اختلاف معنی‏داری نداشت. در گروه آزمون میانگین نمره آگاهی و نگرش قبل از آموزش با یک هفته پس از آموزش دارای اختلاف معنی‏داری بود (به ترتیب ۰۰۱/۰>p و ۰۰۱/۰=p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر آگاهی متوسط سرآشپزان قبل از آموزش و تاثیر چشمگیر آموزش بر آگاهی، از طرف دیگر نقش سرآشپزان در سلامت قلب و عروق مردم، افزایش اطلاعات سرآشپزان از طریق برگزاری برنامه‏های مدون آموزشی در مراکز مشاوره و ارائه خدمات آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت سراسر کشور، همچنین از طریق پوستر، پمفلت، رادیو و تلویزیون پیشنهاد می‏گردد.


داوود شجاعی زاده، مهدی نعیمی، کرامت نوری، زیبا خلیلی، علی حق وردی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: صبحانه به عنوان مهم‏ترین وعده غذایی بیش از سایر وعده‏های غذایی توسط کودکان و نوجوانان نادیده گرفته می‏شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزشی بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی بر افزایش آگاهی، ادراکات و عملکرد دانش آموزان درباره مصرف صبحانه در سال ۱۳۹۲ انجام شد. روش کار: این مطالعه نیمه تجربی روی ۲۰۰ نفر از دانش آموزان دبستان‏های شهر قم در دو گروه ۱۰۰ نفره آزمون و کنترل انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سازه‏های مدل اعتقاد بهداشتی بود. مداخله آموزشی شامل سه جلسه ۴۵ دقیقه‏ای به روش بحث گروهی، سخنرانی، پرسش و پاسخ، ایفای نقش و ارائه پمفلت اجرا شد. تحلیل داده‏ها با نرم افزار SPSS-۱۶ صورت گرفت. یافته ها: قبل از انجام مداخله آموزشی در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معنی‏داری میان نمره آگاهی، حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و عملکرد وجود نداشت، در حالی‏که پس از مداخله آموزشی عوامل مذکور به طور معنی‏داری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش یافته و موانع درک شده نیز کاهش یافت (۰۵/۰p<). نتیجه گیری: طراحی برنامه‏های آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی می‏تواند بر رفتارهای تغذیه‏ای دانش‏آموزان موثر واقع شود. نظر به اهمیت و نقش مهم دانش‏آموزان به عنوان بستر آتی کشور و کم‏هزینه‏بودن فعالیت‏های آموزش بهداشت نسبت به سایر فعالیت‏ها در این زمینه، لزوم تعمیم این گونه برنامه‏های آموزشی و بسط آن ضروری به نظر می‏رسد.


محمدصالح علی طالشی، فرهاد نژاد کورکی، حمید‌رضا عظیم زاده، محمدتقی قانعیان، سیده مهدیه نماینده،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت نامناسب پسماندهای بیمارستانی یک مسئله مهم در ایران است که می‌تواند اثرات منفی بر سلامت انسان و محیط‌زیست داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدیریت پسماندها در بیمارستان‌های آموزشی شهر یزد از طریق شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها و ارائه برنامه‌های استراتژیک مدیریتی با استفاده از روش SWOT بود. روش‌ کار: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی- توسعه‌ای و روش تحقیق آن ترکیبی (پیمایشی و توصیفی- تحلیلی) است. روند پژوهش با تکمیل چک‌لیست، بازدید و مصاحبه با کارشناسان بهداشت و مدیران دانشگاه و بیمارستان‌های آموزشی شهر یزد طی دوره زمانی مهر تا اسفندماه ۱۳۹۲ انجام شد. برای تجزیه و تحلیل از ماتریس‌های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی و برای تدوین استراتژی‌ها از روش SWOT استفاده شد. یافته‌ها: جهت بهبود مدیریت پسماند در بیمارستان‌ها بر اساس روش SWOT بایستی راهبردهای SO، ST، WO و WT به ترتیب در اولویت قرار گیرند. طرح‌های مدیریت استراتژیک پسماندهای بیمارستانی مربوط به استراتژی SO بر توجه ویژه به تمامی مفاد آیین‌نامه مدیریت پسماندهای بیمارستانی، توجه ویژه به استانداردهای زیست محیطی، تخصیص بودجه کافی جهت فرایند بازیافت، توجه ویژه به کاربردی بودن پژوهش‌های مرتبط با پسماندها، نظارت کوتاه‌مدت جهت ارزیابی صحت عملکرد مدیریت پسماندها و ایجاد دوره‌های آموزشی منظم در رابطه با شیوه‌های مدیریت پسماندهای بیمارستانی تاکید دارد. نتیجه‌گیری: یافته‌های این پژوهش نشان داد که استراتژی‌ SO با تمرکز بر حداکثرسازی نقاط قوت داخلی و بهره‌مندی هر چه بیشتر از فرصت‌های خارجی بایستی در اولویت نخست مدیریت پسماندهای بیمارستانی شهر یزد در راستای ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی قرار گیرد.


صادق حضرتی، افروز مردی، راحله عالی جهان، علی نعمتی، زهرا تذکری، نازیلا نژاددادگر،
دوره ۶، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش صحیح تغذیه دوران بارداری یکی از برنامه های جامع بهداشت باروری محسوب می شود، هدف از این مطالعه راه اندازی مرکز مشاوره و تعیین تاثیر مداخله آموزشی تغذیه توسط کارشناس تغذیه بر آگاهی و رفتار تغذیه ای زنان باردار بود.

روش کار: این مطالعه به روش اقدام پژوهی در سال ۱۳۹۱ انجام گرفت,۵۱۰ مادر باردار� به روش آسان انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (۲۱۳) و کنترل (۱۹۷) تقسیم و آموزشهای تغذیه ای را دریافت نمودند. آگاهی و رفتار تغذیه ای قبل و بعد از مداخله ارزیابی و با استفاده از نرم افزار spss-۱۶ و آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: اختلاف نمره آگاهی و رفتار تغذیه ای زنان باردار در دو گروه پس از مداخله از نظر آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰p<). بر اساس نتایج بدست آمده، وزن گیری مادران در گروه مداخله کمتر از حد طبیعی غیرمتناسب با شاخص توده بدنی ابتدای مطالعه ۹/۴۷ درصد بود که در انتهای مطالعه به ۳/۳ درصد کاهش یافت و در گروه کنترل از ۸/۵۴ درصد به ۸/۳۶ درصد کاهش یافت.� وزن گیری مادران بیشتر از حد طبیعی غیرمتناسب با شاخص توده بدنی قبل و بعد در گروه مداخله به ترتیب ۵۰,۱ و ۵/۰ درصد و در گروه کنترل به ترتیب ۸/۴۱ و ۱/۳۵ درصد و اختلاف بین دو گروه معنی دار بود (۰۰۱/۰p<).

نتیجه گیری: احداث و استمرار مرکز مشاوره تغذیه در سایر مراکز بهداشتی- درمانی توصیه می گردد.


شیرین زینالی، زینب خانجانی، فائزه سهرابی،
دوره ۶، شماره ۵ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش والدین بر کاهش علائم اختلال سلوک و پرخاشگری نوجوانان ۱۶-۱۴ سال است.

روش کار: ۳۲ نوجوان (به همراه والدین) مراجعه کننده به دفتر مشاوره، پس از تشخیص علائم اختلال سلوک با مقیاس CIS-۴، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به&zwnjمنظور جمع&zwnjآوری داده&zwnjها از پرسشنامه پرخاشگری نوجوانان نلسون در مراحل پیش و پس&zwnjآزمون استفاده شد. سپس نوجوانان و والدین در برنامه مداخله فرزندپروری نوجوانان (ساندرز، ۲۰۰۶) شرکت نمودند. در انتها علائم اختلال سلوک و میزان پرخاشگری نوجوانان مجدداً اندازه گیری گردید.

یافته ها: نتایج تحیل واریانس نشان داد نیمرخ میانگین علائم سلوک، خرده مقیاس�های ناکامی، روابط با همسالان و پرخاشگری بدنی در پس�آزمون پس از تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معناداری دارند (۰۰۱/۰>p).

نتیجهگیری: می�توان نتیجه گرفت آموزش� سبکهای فرزند پروری در کاهش علائم اختلال سلوک و رفتارهای پرخاشگرانه فرزندان موثر است.


راحله عالی جهان، علی نعمتی، منیره مشیری، صادق حضرتی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: تاثیر برنامه های آموزشی جاری در سیستم بهداشتی بر بهبود وزنگیری مادران و کودکان مشخص نشده است، هدف این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی توسط کارشناس تغذیه و ماما بر افزایش وزن زنان باردار و بهبود وضعیت رشد کودکان زیر ۵ سال مبتلا به اختلال رشد بود.

روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی مداخله ای، نمونه های پژوهش شامل ۴۱۰ مادر باردار و ۳۰۵ کودک مبتلا به اختلال رشد بودند که به روش سرشماری انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمون توسط کارشناس تغذیه و گروه کنترل توسط کارشناس ماما تحت آموزش قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از نرمافزارهای spss-۱۶، EpiInfo و آزمون ویلکاکسون و کای اسکوئر تحلیل شد.

یافته ها: بعد از مداخله آموزشی، وزن گیری کمتر از حد طبیعی مادران باردار در گروه آزمون، از ۸/۴۹ به ۲/۵ درصد و در گروه کنترل از ۴/۵۸ به ۳۶ درصد کاهش یافت و تفاوت مابین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۰۰/۰p=). شیوع کم وزنی، کوتاه قدی، لاغری و چاقی بعد از مداخله آموزشی مابین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود.

نتیجه گیری: آموزش توسط کارشناس تغذیه نقش موثرتری در بهبود روند وزن گیری مادران باردار داشت، ولی تاثیر چشمگیری در بهبود وضعیت رشد کودکان زیر ۵ سال نشان نداد. استفاده از نیروی مسلط به علوم تغذیه راهکار کافی برای ارتقاء وضعیت تغذیه ای اطفال زیر ۵ سال نبوده و بررسی های جامعتری را می طلبد.     



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
۱
 

مجله سلامت و بهداشت Journal of Health
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 46 queries by YEKTAWEB 4623